اولین مجاهد در رژیم پهلوی از نظر امام (ره) چه کسی بود؟
اسمش سید حسن طباطبایی زواره بود؛ مردی متدین و مجتهد. البته به سید حسن مدرس مشهور بود که در تدریس دیانت خود میگفت: «عاقل تا بصیرت پیدا نکند سزاوار نیست سخن بگوید»، او مدرس بود و به این بصیرت رسید و بعد از آن سخن ظلمستیزی و حقطلبی را در بلندگوهای مجلس فریاد زد. فریادی که حتی برای استیضاح رضاخان هم بلند شد. برای همین بود که رضاخان از مدرس میترسید. شاید این گفتار حضرت امام (ره) میزان ترس رضاخان از شهید مدرس را انتقال دهد.
«رضا شاه از مدرس مىترسید، آن قدرى که از مدرس مىترسید، از دزدهاى سر گردنه نمىترسید! از تفنگدارها نمىترسید. از مدرس مىترسید، که مدرس مانع بود از اینکه یک کارهاى زشتى را انجام بدهد، و آخر مدرس را گرفت و کشت»
مدرس کسی بود که وقتی نبود، غیبتش در مجلس به شدت احساس میشد، دقیقا همانطور که حضرت امام فرمودند: «مجلس آن وقت تا مدرس نبود، مثل اینکه چیزى در آن نیست؛ مثل اینکه محتوا ندارد.»
امروز دهم آذر ماه روزی که تقویم شهادت سیدحسن مدرس، اولین مرد مجاهد در رژیم منحوس پهلوی را به خود جای داده است. مردی که امام خمینی (ره) سزاوار دانست تصویر او بر روی اسکناسها نقش ببند.
«سزاوار است که [بر] اولین اسکناس که در ایران به طبع میرسد، عکس اولین مرد مجاهد در رژیم منحوس پهلوی چاپ شود. خداوند رحمت فرماید ایشان را.»
طبق این فرمایش بود که بانک مرکزی به مناسبت میلاد رسول اکرم (ص) و ولادت امام جعفر صادق (ع) اسکناس جدید یکصد ریالی را برای اولین بار توسط متخصصان ایرانی طراحی، و تصویر شهید سیدحسن مدرس را روی آن حکاکی و چاپ کرد.
اما ماجرای مقاومت سیدحسن به همین جا ختم نشد. مدرس با آن عباى نازک و آن قباى کرباسى، اولتیماتومی که روسها و انگلیسیها به مجلس فرستاده بودند را پشت تیریبون مجلس رد میکند و میگوید: «حالا که قرار است بمیریم چرا خودمان خودمان را بکشیم»
مدرس اولتیماتومی را که خیانت به ملت ایران بود را رد کرد و نمایندگان از قله شجاعت او سر چشمه گرفتند و با او همراهی کردند.
رهبر کبیر انقلاب از این شجاعت اینگونه میگوید: «وقتى که روسیه در یک قضیهاى- که الآن یادم نیست- اولتیماتوم داد به ایران و آوردند به مجلس و قواى نظامیش هم حرکت کرده بودند به طرف تهران یا قزوین که این را قبول کنند، مجلس- آن طور که حالا نقل مىکنند- بهتشان زده بود که باید چه بکنند. قوا، قواى شوروى است، مقاومت نمىتوانیم بکنیم؛ قبول این هم که خیانت است. آنجا نوشته است که یک روحانى با دست لرزان آمد و گفت حالا که ما باید از بین برویم چرا خودمان از بین ببریم؟ ما این را ردش مىکنیم. رد کرد. همه هم قبول کردند. آنها هم هیچ کارى نکردند.» ۴
مردم نیاز به پدری مهربان در مجلس داشتند؛ پدری که دلسوز آنها باشد. برایشان نطق کند و قلم بزند خطر کند. مدرس پدر دلسوز ملت بود. آنجایی که نیاز بود برای مردمش خطر میکرد و به خاطر ملتش جلوی استکبار سر خم نمیکرد. هر چند در کنار موافقان او مخالفانی نیز قد علم کرده بودند، اما مدرس نمیایستاد و مقاومت میکرد.
مردم نمایندهای مثل مدرس نیاز داشتند، البته به گفته امام مثل مدرس که به این زودیها پیدا نمیشد؛
«سعى کنید مثل مرحوم مدرس را انتخاب کنید- البته مثل مدرس که به این زودیها پیدا نمىشود، شاید آحادى مثل مدرس باشند- کسانى را که انتخاب مىکنید باید مسائل را تشخیص دهند، نه از افرادى باشند که اگر روس یا آمریکا یا قدرت دیگرى تشرى زد بترسند، باید بایستند و مقابله کنند.» ۵
رضاخان حتی وجود مدرس در بند تبعید را هم نمیتوانست قبول کند و دهم آذر سال ۱۳۱۶ بود که تبعید ۹ ساله شهید مدرس پایان یافت، پایانی که در ماه رمضان با دهان روزه شیخ مجاهد را به شهادت رساندند. همانگونه که امام با لحن زیبا و با دلی آرام گفتند: خداوند رحمت فرماید ایشان را.
نظر شما