نقش دوحه در پرونده فلسطین و جنگ غزه
از سوم تا دهم آذرماه آتشبس موقتی در غزه ایجاد شد که قطر اعتبار موفقیت ایجاد این وقفه در جنگ را از آن خود میداند؛ این آتشبس هرچند کوتاه مدت سبب شد تا کامیونهای ویژه حمل کمک و سوخت بتوانند وارد غزه شده و بحران انسانی ناشی از جنگ را کمی کاهش دهند. از ابتدای دور جدید تنشها در غزه قطر خود را بهعنوان میانجی برای مذاکرات دررابطه با آزادسازی اسرا و نیز نیل به آتشبس معرفی کرده و سعی در آن داشت تا با تمام وزن دیپلماتیک خود وارد بزرگترین بحران حال حاضر جهان شود.
در واقع با وقوع طوفان الاقصی، میدان تازهای برای نقشآفرینی قطر ایجاد شد. این بار قطر در کنار میانجیگران باسابقهای چون مصر نهتنها مجال بازیگری یافت؛ بلکه به یکی از بازیگران دیپلماتیک اصلی در جریانات اخیر بدل گشته است. رابطه نزدیک با حماس، قطر را در جایگاه منحصربهفردی قرار داده چرا که میتواند با دو طرف بهگونهای ارتباط برقرار کند که هیچ بازیگر دیگری در جهان چنین امکانی ندارد.
چنین به نظر میرسد که روابط قطر با حماس نوعی سرمایهگذاری بهحساب میآید و اکنون زمان بهرهبرداری از آن فرارسیده است؛ امروز همه کشورها میدانند تنها کانال ارتباطی رسمی با حماس از طریق قطر میسر میشود. این مساله در کنار نگهداشتن امکانهای ارتباطی با برخی مقامات اسرائیل بهرغم عدم وجود روابط رسمی دیپلماتیک میان دوحه و تلآویو موقعیتی ویژه برای قطر بهویژه در مساله آزادسازی اسرا ایجاد کرده است.
بااینحال، جایگاه میانجیگری بهتنهایی نمیتواند کارآمدی قطر در این بحران را اثبات کند و علاوه بر موقعیت خاص این کشور، مقامات دوحه به اعتبار و توانایی مورد قبول واقع شده توسط دیگر کشورها نیز نیازمندند تا قادر به ایفای نقش مثمرثمری باشند. این اعتبار پس از موفقیت قطر در پرونده طالبان و بهنتیجهرسیدن مذاکرات افغانستان تا حد زیادی ایجاد شد.
قطر در سالهای اخیر میزبان دفاتر سیاسی گروههایی از جمله حماس، طالبان و برخی رهبران اخوانالمسلمین مصر بوده، این در حالی است که این کشور میزبان بزرگترین پایگاه نظامی نیروی هوایی آمریکا در منطقه نیز هست. در واقع میتوان چنین بیان کرد که قطر در فقدان قدرت سخت، سرزمین، سرمایه انسانی و غیره، میانجیگری را بهعنوان یکی از مهارتهای قابلفروش ارائه کرده تا از این طریق قادر به ایفای نقشی بسیار بزرگتر از اندازه خود باشد.
قطر جزو نخستین کشورهای عربی بود که روابط رسمی تجاری با اسرائیل را آغاز کرد؛ بااینحال در سال ۲۰۰۹ و در جریان حمله اسرائیل به غزه، دفتر بازرگانی تلآویو در دوحه بسته شد و در سالهای بعد قطر به یکی از بزرگترین دشمنان رژیم صهیونیستی تبدیل شد تا آنجا که در بسیاری از موارد قطر و رسانههای مرتبط با آن را یهودیستیز معرفی میکنند.
روی کار آمدن حماس و بهقدرترسیدن تمیم بن حمد آل ثانی دونقطه عطف مهم در روابط میان قطر و اسرائیل بهحساب میآید. با ورود حماس به میدان حاکمیت در فلسطین قطر روابطی نزدیک با این گروه اسلامگرا برقرار کرده و در حمایت از آن مناسبات خود با رژیم صهیونیستی را به حداقل رساند. پس از بهقدرترسیدن امیر جوان نیز ازآنجاکه سیاست مطلوب قطر استقلال عمل هم از عربستان و هم از ایالاتمتحده آمریکا بود دوحه با منشی اسلامگرایانه تمامقد در کنار فلسطین به رهبری حماس در مقابل اسرائیل ایستاد.
از دیگر سو قطر یکی از حامیان سرسخت آرمان فلسطین محسوب میشود؛ این کشور حتی با وجود عادیسازی روابط همسایگانش – امارات و بحرین – با رژیم صهیونیستی کماکان بر ابتکار صلح عربی ۲۰۰۲ و راهحل دو کشوری تأکید کرده و در تمام مجامع بینالمللی علیه طرحهای غاصبانه اسرائیل رأی میدهد. قطر همچنین در تلاش بوده تا میانجی معتمدی هم میان اسرائیل و فلسطین و هم میان احزاب مختلف فلسطینی بهشمار رود.
علاوه بر حمایت سیاسی مساعدتهای مالی قطر به فلسطین نیز باید موردتوجه قرار گیرد؛ از سال ۲۰۱۳ صندوق سرمایهگذاری قطر پروژههای ساختمانسازی با طراحی و ساخت فلسطینیان را آغاز کرد و تنها در طول یک سال موفق به ساخت بیش از هزار واحد مسکونی شد. قطر همچنین با ایجاد کمیته بازسازی غزه پروژههایی چون ساخت بیمارستان شیخ حمد، ساخت شهر مسکونی حمد و بازسازی خیابانهای صلاحالدین، الرشید، البحر و الکرامه را به انجام رساند.
افزون بر این ۶۵ شرکت اقتصادی قطری در جریان بازسازی غزه فعالیت میکنند و علاوه بر اقدامات زیرساختی بیش از صدهزار کارمند فلسطینی را استخدام و از این طریق به بهبود وضعیت معیشتی آنها کمک کردهاند. تجهیز آزمایشگاهها، سرمایهگذاری در موارد پزشکی و ارسال کمکهای مداوم بشردوستانه نیز از دیگر اقدامات قطر در حمایت از فلسطینیان محسوب میشود. قطر همچنین در سالهای اخیر حقوق کارمندان بسیاری از اصناف در فلسطین و نیز سوخت موردنیاز مردم غزه را فراهم کرده است.
پس از پیروزی حماس در انتخابات پارلمانی فلسطین در سال ۲۰۰۶ قطر ارتباطی نزدیک با این گروه برقرار کرد. قطر دلیل برقراری مناسبات عمیق با حماس را چنین اعلام میکند که حماس واقعیت غیرقابلانکاری است که برای کمک به مردم فلسطین، ناگزیر از تماس با آن هستیم.
قطر حمایتهای مالی بسیاری نیز از حماس داشته است؛ در سال ۲۰۰۹ در جریان نشست دوحه ۲۵۰ میلیون دلار بهعنوان جبران خسارت ناشی از جنگ به حماس اختصاص یافت. در سال ۲۰۱۲ بیش از ۴۰۰ میلیون دلار و در سال ،۲۰۲۱ ۳۶۰ میلیون دلار برای بازسازی غزه به حماس اختصاص یافت.
بهره سخن
نقش قطر به دلیل اهمیت حفظ کانال ارتباطی با حماس در مساله فلسطین پررنگتر شد، هم آمریکا هم کشورهای اروپایی و حتی اسرائیل به باز نگهداشتن کانالی برای مذاکره با رهبران حماس نیازمند بوده و قطر باتجربه موفق مذاکرات طالبان با ایفای نقش میزبان، میانجی و تسهیلگر مذاکرات توانست جایگاه خود در پرونده فلسطین را ارتقا دهد.
بخشی از تلاشهای قطر در این راستا سلبی بوده اما بخش دیگر ایجابی و ناظر بر ارتقای جایگاه این کشور در مسالهای بود که در حال حاضر ضروری است تا اولویت تمام کشورهای جهان به شمار رود. بههر روی آنچه تا کنون محقق شده نشانگر توفیق نسبی قطر در نقشآفرینی موثر است با این حال هیچ تلاشی را تا زمانی که امکان پایان بخشیدن به بحران کنونی غزه وجود نداشته باشد، نمیتوان تماما کارآمد تلقی کرد.
نظر شما